284

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دیشب آواز خواندم

هولییی شتتت

اقا اینو بخونید حتما حتما بخونید. حتی اگه یه لیست بلند بالا از کتابای نخونده دارید اینو یه جایی جاش بدین.

داستان توی یه مرکز ترک اعتیاد اتفاق میفته. البته داستان اول شخصه و از زبون پسری به اسم زکریا (زک) تعریف میشه.

کتاب شادی نیست. تاریک و غم انگیزه. شاید یه چند جاییش لبخند بزنید ولی بیشترش اشکتونو درمیاره ولی ولی ولی افکار زک، کشمکش هاش با خودش ،  خانوادش و اعضای کمپ ،

روند درمان خودش و رافائل دوست داشتنی ارزش خوندنو دارن.

اخرای کتاب عالیه. من که خودم احساس میکردم همراه زک دارم درمان میشم . در طول داستان هم زیاد میشه باهاش ارتباط برقرار کرد. چیزایی که تو سرشه اصلا دور از ذهن نیستن و ممکنه به فکر هر کسی برسن.

یه سری جملات قشنگم داشت که یادم رفت سیوشون کنم اه =_=

یه چیزی هم در مورد ترجمش بگم. من از نشر آذرباد خوندم و نمیدونم انتشارات دیگه ای چاپش کرده یا نه. ترجمه عالی نبود . یه چند جاییش ضعف داشت ولی در کل قابل قبول بود و اذیت نمیکرد. ( البته نمیدونم متن اصلیش چه جوریه ها)

خلاصه که اینو بخونید . فکر نکنم پشیمون بشید

استاد جان...
ما را در سایت استاد جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0orangyblu9 بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 18:52