آه ای کائنات...

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

خود شاعر میفرماد که :
هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اول نمیشه یا یه همچین چیزی !
نمیدونم از کی ولی فکر کنم از دوم سوم ابتدایی از این کتابای علمی میخریدم و میخوندم
و تمام فکر و ذکرم همین بود.اول به بدن انسان علاقه مند شدم
سال چهارم پنجم رفتم سراغ دایناسور ها و این جک و جونورای قدیمی
یادمه یکی از دوستام بم گفت "مریم قیافتم کم کم داره شبیه دایناسور میشه" :|
الان که یادم میاد حرص میخورم که چرا یکی نزدم تو صورتش :|
اونموقع میخواستم باستان شناسی فسیل شناسی چیزی بشم ...
خلاصه، دودان راهنمایی از همه چی میخوندم.بیشتر کتابای دانستی گونه و اطلاعات عمومی و اینا میگرفتم 
آه پروردگارا ، ساعت هفت صبح پا میشدم مستند ببینم :|
چهار سوی علم *آه قلبم*
اینموقع ها فضانوردی و این چیزای عجیب غریبو دوست داشتم.
ولی نمیدونم چیشد که دیگه نخوندم.افتادم تو خط رمان و کتابای فانتزی .البته از همون ابتدایی میخوندم ولی تو یه بازه ای خیلی زیاد شد.اونقدری که نفهمیدم چطوری شد که دیگه مستند ندیدم :(
خلاصه اینکه تو اون دوره میخواستم نویسنده شم.یه چند تا چیزم نوشتم که الان خوشحالم گمشون کردم D: 
میرسیم به دوران شکوهمند (نکبت بار) دبیرستان
دبیرستان همه چی رو ول کردم.تمام اهداف و کتابام نیست و نابود شدن.حتی نمیدونم که چرا !!
تو این دو سه سال اخر و تا همین چند وقت پیش یه عشق کاذبی نسبت به هنر پیدا کردم
نه اینکه الان دیگه دوسش نداشته باشما.نه ولی خب فکر کنم باید دیگه بزارمش کنار
قصد دارم برگردم به همون دوران سیاره ها و دایناسور ها و اختراعات...
یه دوستی داشتم تو ابتدایی مثل من بود.عاشق چیزای علمی و دنبال کشف و اینا.جفت خوبی بودیم
لعنتیا همش مسخرمون میکردن XD
سال چهارم رفت ساری.تا یکی دوسال بعد که زنگش میزدم حتی یه چیزاییم ساخته بود :")
امیدوارم همون روندو ادامه داده باشه...
از انیشتین یاری میطلبیم که ما رو در فیزیک یاری کنه بلکه بتونیم به نجوممون برسیم : >
باتشکر !

استاد جان...
ما را در سایت استاد جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0orangyblu9 بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1396 ساعت: 22:36